سفارش تبلیغ
صبا ویژن

داستان کوتاه پارسی
 

متین چند روزی بود که سر در لاک خود فرو برده بود و با کمتر کسی می جوشید.همسرش اولین کسی بود که متوجه این موضوع شد. اما او دلیل آن را نه برای همسرش که برای هیچ کس دیگری بازگو نکرد. این تغییر از وقتی شروع شد که چند روز قبل صاحب خانه با او تماس گرفت و تمایل خود را برای بازگشت به منزل خویش اعلام نمود. آن ها تا پایان مهلت قرارداد دو ماه فرصت داشتند به منزل جدیدی نقل مکان نمایند. ولی شاید باور نکنید که دلتنگی متین از اثاثیه کشی و مشکلات مربوط به آن نبود. او این کار را بارها تجربه کرده بود و تقریباً به آن عادت کرده بود.آن چه او را رنج می داد و فکرش را در این چند روز مشغول کرده بود همسایه ی عزیزش بود.او در مدت چهار سالی که در آن کوچه سکونت داشت یک بار، حتی یک بار، خبری از همسایه اش نگرفت. این در حالی بود که در همسایه به روی همه باز بود و همشریانش از دور و نزدیک آن جا می آمدند و بهره ها می بردند. بارها شده بود که همسایه او را آشکارا به منزل دعوت کرده بود ولی متین چقدر سنگدل بود که به روی خودش هم نمی آورد.شیطان گوشش را با پنبه که نه با سرب پر کرده بود.حالا که خوب فکر می کرد دلش به مظلومیت همسایه می سوخت. چه باشکوه و بی ادعا دل همه را به دست آورده بود به جز دل سنگین او را .فرصت رو به پایان بود. او اصلاً فکرش را هم نمی کرد که دوران همسایگی آن ها به این زودی تمام شود. او شاید فکر می کرد وقت برای جبران زیاد است و برای همین تمام این مدت دست روی دست گذاشته بود. در همین افکار و مرور خاطرات چهار ساله اش بود که دلش شکست و اشک از چشمه ی دلش سرازیر شد. در باران اشکش وضو گرفت و راهی خانه ی همسایه شد. او در جمع نمازگزاران احساس کرد که از هستی خویش رها شده و سبکبال در آسمان پرواز می کند. وقتی به خانه برگشت قلبش آرام گرفته بود و توانست آن شب را راحت بخوابد.از روز بعد متین تمام نمازهای روزانه ی خود را در مسجد می خواند به طوری که تعجب همه ی نماز گزاران ، اقوام و آشنایان را برانگیخته بود.هر کس به روشی این تحول روحی متین را تفسیر می کرد. یکی می گفت که او خواب نما شده است. دیگری می گفت که به خاطر فریب افکار عمومی و تظاهر به دینداری و پرهیز کاری این کاررا می کند. عده ای می گفتند که او تحت تأثیر احساساتش قرار گرفته است و آتش احساسات او فعلاً شعله ور است. آن ها پیش بینی می کردند که به زودی این آتش خاموش خواهد شد. بعضی نیز علت را مشکلات مالی متین می دانستند و می گفتند که به خاطر فشار مالی او به معنویت روی آورده تا خداوند باری تعالی گره از مشکلاتش بگشاید. با این وجود هیچ کس به دلیل اصلی موضوع ،یعنی حس غریب جدائی، پی نبرد.

یک ماه به همین ترتیب سپری شد. تا این که یک روز زنگ تلفن به صدا در آمد و صاحب خانه این بار انصرافش را از آمدن اعلام کرد.متین لبریز شادی شد واز این که فرصت دوباره ای دراختیارش قرار می گرفت خدا را شکر نمود.

شب بعد خاله ی همسرش یک مهمانی کوچک ترتیب داده بودو اقوام و نزدیکان از جمله خانواده ی متین را نیز دعوت کرده بود. وقتی که آن ها به محل مهمانی رسیدند متین سریع وضو گرفت و نمازش را خواند. در طول یک ماه گذشته این اولین بار بود که نمازش را در خانه به جای می آورد. دوباره احساس دوری و جدائی به سراغش آمد. از بقیه کناره گرفت و در گوشه ای به فکر فرو رفت. اطرافیان که متوجه موضوع شده بودند به دلداری او پرداختند وسعی کردند به طریقی او را با جمع همراه سازند. خوشبختانه آن شب به خوبی و خوشی سپری شد.

کم کم ماه مهر از راه رسید و فصل کار متین آغاز شد. مشکلات و گرفتاری های کاری او باعث شد که او از آن پس نتواند نماز صبح و ظهر و عصر را در مسجد بخواند. اما در عوض هنوز نماز مغرب و عشاء را در مسجد به جای می آورد. آن سال به دلیل مشکلات مالی ، متین مجبور شد اضافه کاری های زیادی را بپذیرد.بعضی روزها تا دوازده ساعت پیاپی به تدریس مشغول بود که فشار جسمی و روحی زیادی به او وارد می کرد.غروب که به منزل برمی گشت از فرط خستگی نمی توانست روی پاهایش بایستد و پلک هایش نیز بی اختیار روی هم می رفتند. به اجبار نمازش را در منزل می خواند و گاهی اوقات هم شام نخورده در گوشه ای می خوابید. دیگر از همسایه ی عزیزش خبری نمی گرفت. نه صدای دعوت او را می شنید و نه انبوه مشتاقانی را که بی قرار از جلوی او رد می شدند می دید. نه افتادن برگ های زرد درختان را از شاخه ها حس می کرد و نه صدای خش خش آن ها را در زیر پاهایش می شنید. دیگر نه کسی از او صحبت می کرد ونه کسی کارهایش را تفسیر. همه چیز به دوران چندماه قبل برگشته بود. او مانده بود و دنیای همیشگی خودش انگار نه انگار که چیزی اتفاق افتاده باشد.

25/4/1387


[ جمعه 92/1/30 ] [ 10:38 صبح ] [ سانیار امینی ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 34
بازدید دیروز: 14
کل بازدیدها: 110422